سفارش تبلیغ
صبا ویژن







 

همان گونه که در پست هفته‌ی قبل عرض کردم، جوامع اسلامی در حالی رنگ و بوی غربی شدن گرفته است که جای خالی علوم، علی‌الخصوص علوم انسانی را در کالبد بدنه‌ی علمی خود احساس می‌کرده و فقدان یک جریان علمی سالم خودی، موجب وادادگی و تسلیم مسلمین در مقابل جریان علمی خارجی شد.

سوال این بود که چرا جوامع اسلامی که سالهای سال توانسته بودند جریان‌های علمی فراوانی را رشد داده و در زمان خود سرآمد جهانیان باشند، اکنون چنین خمود شده و بی‌رمق و بی‌نفس مانده‌اند؟! این در حالی است که حوزه‌های علمیه به عنوان تنها مرکز علمی این سرزمین‌ها، همّ و غمّ‌ش بر گسترش علم فقه قرار گرفته و تا جائی پیش می‌رود که غیر از فقه را علم نمی‌داند.

برای متوجه شدن علّت این مساله لازم است جایگاه فقه را در علوم اسلامی متوجه شویم. و برای دانستن جایگاه فقه، لازم است گریزی بزنیم به تفاوت علم دینی و علم غربی.

 از نگاه یک غیرمسلمان بعد از رنسانس در اروپا، تنها منابع شناخت، حواس پنج‌گانه هستند. فلذا علم چیزی است که با این حواس پنج‌گانه بتوان صحت آن را اثبات کرد. البته بحث بر سر چیستی علم در غرب نیز هنوز پایان درستی بر خود ندیده است و همچنان تردید‌های عمیقی بر اصالت تعاریف موجود از علم وجود دارد. لیکن وجه مشترک تمام این تعارف آن است که وحی و یا هر نوع ادراک غیر ملموس بشر، موهوم تلقی شده است.

اما یک مسلمان غیر از این می‌اندیشد. برای یک مسلمان، وحی، و حدیث، منابع شناخت هستند و گزاره‌هائی را در اختیار او قرار می‌دهند که بدون آنها توان دریافت این گزاره‌ها، یا تائید و یا ردّشان از عهده‌ی ادراک بشری خارج است. فلذا روش علمی انسان مسلمان برای تعریف یک گزاره‌ی علمی در مقابل گزاره‌های غیر علمی، متفاوت است با غرب. اگرچه اسلام تجربه و منبع شناخت بودن آن را نفی نمی‌کند، لیکن بدان نیز اکتفا نمی‌کند.

به اصل مطلب بازگردیم. روش شناخت گزاره‌ی صحیح از گزاره‌ی ناصحیح در علم دینی، بر اساس آموزه‌های اهل بیت، به صورت دستور‌العملی جامع اما دائما در حال تکامل، خود را در علم اصول استنباط که ریشه در منطق، کلام، و فلسفه‌ی اسلامی دارد، نشان داده است. وجه تمایز فقه نیز با سایر علوم در این است که اصول استنباط بیش از سایر علوم، در اصول فقه تجلی یافته است.

لذا همان‌گونه که کلیشه‌ی علم غربی را می‌توان در علم فیزیک و گزاره‌های آن دید، کلیشه‌ی کلی اصول استنباط را در علوم اسلامی باید در فقه و اصول فقه جستجو کرد. تاثیرگذاری وجود این کلیشه بر گسترش خود علم فقه آنقدر بوده است که فقها علی‌رغم باور بر اهمیت بی‌بدیل حق‌الناس، و اهمیت کمتر مباحث طهارت ظاهری در فقه، به خاطر نزدیک‌بودنش به کلیشه‌ی آموزشی روش‌شناسی فقهی، بیشترین حجم آموزش فقه را به طهارت ظاهری، و کمترین آن را به حق‌الناس اختصاص داده‌اند!

اینجا است که می‌توان حلقه‌ی مفقوده‌ی علم دینی را جستجو کرد. وقتی روش علمی شیعه در تشخیص گزاره‌ی علمی، همان روش اجتهادی، و به عبارت دیگر همان اصول استنباط شد، اولا جامعه‌ی شیعه دیگر جستجوئی برای کشف روش تائید و یا رد گزاره‌های غیر نقلی، یعنی گزاره‌های تجربی و یا مستقلات عقلیه انجام نداد. چرا که فقه به عنوان اصلی‌ترین و بارزترین صورت علم دینی، تمامی وجوهاتی را که به صحیح و یا به اشتباه، با عنوان خمس روانه‌ی حوزه‌های علمیه می‌شد را به خود جذب کرد و دیگر تمایلی برای تولید سایر علوم دینی در حوزه باقی نماند. ضمن این که اتقان روش‌شناسی فقهی یا همان اصول استنباط، در مقابل روش‌شناسی تجربی، آنقدر مجکم بود که این گمان در دانشمندان به وجود آمد که گویا وحی ایشان را از تجربه بی‌نیاز می‌کند. حال آنکه معقول‌تر آن بود که متوجه می‌شدیم که خداوند حکیم، هجو نمی‌گوید، و ارسال وحی در گزاره‌ای که به واسطه‌ی تجربه قابل دریافت است، هجو است! فلذا ما به واسطه‌ی روش استنباط از متون دینی، بی‌نیاز از تولید روشی علمی برای دریافت مفاهیم تجربی نخواهیم بود.

متاسفانه در چند سال اخیر که گروهی از حوزوی‌های گرام، در تلاشند تا با ورود به حوزه‌ی علوم انسانی، علوم انسانی اسلامی را احیاء کنند، شاهد هستیم که بعضا یا چنان نگرششان به این علوم، صرفا فقهی است که تلاششان تبدیل به کوششی برای مشروع کردن نامشروعات علوم انسانی موجود شده است، و یا چنان در مقابل روش علمی غرب رنگ باخته‌اند که علوم انسانی غرب را هم‌سنگ کتاب خداوند قرار داده‌اند!

پیش از هر چیز شاید لازم است به سمت و سوی فلسفه‌ی علم و روش تولید علم دینی بپردازیم تا تعریف ما از علم دینی، صرفا گزاره‌ی فقهی نباشد. به نظر می‌رسد تا چنین گره کوری در کلاف در‌هم‌پیچیده‌ی علوم انسانی اسلامی باز نشده است، هر تلاش دیگری نیز مذبوح خواهد ماند.

در پایان یاد این شعر حافظ شیرازی افتادم که فرمود:

چگونه سر ز خجالت برآورم بر دوست        که خدمتی به‌سزا برنیامد از دستم



  • کلمات کلیدی :
  • کلیه ی حقوق این وبلاگ متعلق به نویسندگان آن می باشد
    گروه فناوری اطلاعات آن لاین تکنولوژی